هنوز کلمه ای تایپ نکرده ام . موضوع های متفاوتی از ذهنم می گذرد. پراکنده و بی اثر که اگر به استقبال شان نروم و هدایت شان نکنم به سمت و سویی که راه داستانی را در پیش بگیرند، خشک و پژمرده می شوند و می میرند. این بار اگر که موضوعی به ذهنم برسد برایش دست تکان می دهم تا بایستد. کافی است که اعتنایی بکنی . می آیند و می نشینند و شروع می کنند به تعریف کردن . و خودشان را بسط و گسترش دادن .

  داخل پاساژ شده بودیم. مژده اصرار داشت برای فصل گرم چند تی شرت بخریم . هرچه بین رگال های مقابل بوتیک ها گشتیم چیزی نپسندیدیم. یا طرح قشنگی نداشتند، یا کیفیت خوبی . خانم فِرخورد و فِرخورد تا محو فروشگاه پر زرق و برقی در گوشه ی پاساژشد و رفت داخل. چند قدم که پشت سرش رفتم منصرف شدم . ایستادم .

  کودکی و نوجوانی و حتی کمی بعدترها که سن و سالی از ما گذشته بود، ندیده بودم که مادر و همشیره ها لباس زیر شان روبند رخت خودنمایی کرده باشد و گهگاه توی باد مثل پرچم صلیب سرخ به اهتزاز در آمده باشد . ولی الان به یکباره مقابل ویترینی قرار گرفته بودم که پرُ بود از نیم تنه ی مانکن هایی که سینه بندهایی ریز و درشت و رنگ به رنگ تن شان بود و کمی که دقت می کردی داخل فروشگاه هایی به تن شان که در تصور جناب حضرت آدم هم نمی گنجید تجسم حوایش در آن .

  ایستاده بودم . کمی شرمگین . کمی معذب . و مژده چشم و ابرو می آمد که : « بیا تو ! . » و من برق شیطنت را درچشمانش می دیدم. و نگاهم به نوشته ی « ورود آقایان ممنوع » می افتاد . و آرام می گفتم : « زشته خانم ! . » و نگاهم را می چرخاندم به سمتی دیگر .

  و باز شیطنت ادامه داشت . می آمد سمت در و با انگشت به سمتی اشاره می کرد و می گفت : « زرشکی رو دوست داری یا لیموییه ؟ . » و من جواب می دادم : « یک ست خوشگل . هر رنگی که دوست داری بردار لامصب !   . »

می گفت : « نه به جون خودم ! تا نیایی داخل و خودت انتخاب نکنی راضی نمی شم . »

جواب دادم : « آخه عزیزم مگه داری لباس مجلسی انتخاب می کنی » و آمده بود دستم را گرفته و کشیده بود داخل فروشگاه . ومن در بین تناقض بین نوشته ی روی در ورودی که منع ام می کرد و خوش آمدگویی فروشنده ی خانم دست و پا می زدم .  دست و پا می زدم . دست و پا می زدم .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موسسه حقوقی پیشگامان عدالت مناسبتها Rachel Skye پژوهش سرای بوعلی سینای گلپایگان کلاس ما Fun گردشگری